پزشکم گفته...دیوونم!!

روانیم میکنه این حس/مدام گیجم،مدام خستم
پزشکم گفته دیوونم/خودم و روی تخت بستم
 
ملاقات ممنوعه،وقتی/لباسات توی دستامه
وقتی پیراهنت اینجاس/عطر تو،روی دستامه
 
ملاقات ممنوعه،وایستا/ازون دور حالمو چک کن
همینطور پیش برو،خوبه/یه خورده دیگه هم فک کن
 
تمومه سرنوشتم شد/یه نبض پیچ و تاب خورده
یهو دیدی که وای میسته/بهت میگن که اون..مرده
 
تا نبضم میزنه،فک کن/تا اکسیژن جواب میده
نذار از دس برم،این حال/داره مارو عذاب میده
 
من اینجا روی این تختم/تو اونجا،پشت اون دیوار
چه حالی داری،میخونی؟/نوشته: ممنوعه دیدار

 

 



نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:







موضوعات مرتبط: اشعار گوناگون ، ترانه های ماندگار ، ،
برچسب‌ها:

تاريخ : جمعه 16 خرداد 1393برچسب:, | 16:49 | نويسنده : ابراهیم بلالایی |